چیزی عزیز تر ز وطن پیش من نبود رفتم به پای بوسش و دیدم وطن نبود
آن خاک پر بها و گهر خیز و زر نگار زان آخوند بود و دگر مال من نبود
آن روز هر چه را که بدیدم عذاب بود جز خشم و مرگ و دشنه و دار و رسن نبود
آن سرزمین پاک و اهورایی و عزیز چیزی کم از عُمان و کویت و یمن نبود
گفتم:وطن کجاست؟که من بیوطن نی ام این سرزمین شاد که بیتُ الحزن نبود
سرشار از نشاط و سرور و توانگری جز باغ و غنچه و گل و سرو و چمن نبود
این، مهد میترا بُد و ماًوای زردهُشت جای یزید و شمر و عُبید و حسن نبود
آنجا همیشه بلبل سرمست، می سرود این سرزمین که مسکن زاغ و زغن نبود
ایران من کجا و نژاد عرب کجا؟ بیگانه پروری که بدینسان علن نبود
این سرزمین پاک اهورا بُد ای دریغ زین پیشتر که جایگه اهرمن نبود
ایران بهشت بود و گلستان و مرغزار جز لاله اش به دامن دشت و دمن نبود
ای خالق بزرگ، چنین سرنوشت شوم هرگز سزا و درخور ایران من نبود
نظرات شما عزیزان:
موضوع :
تاریخ ایران , ,